سیاه‌مشق ۴۳

ساخت وبلاگ
عادت به موازی‌خوانی دارم و این روش را می‌پسندم چرا که با توجه به احوالاتم کتاب می‌خوانم نه با توجه به برنامهٔ از پیش‌تعیین‌شده که معمولاً در واقعیت عملی نخواهد شد. نقطه مشترک همهٔ این کتاب‌های این مطلب آن است که خواندن‌شان بیشتر از یکی دو ماه و بعضاً یکی دو سال طول کشیده است.   کلیسای جامع؛ از ریموند کارور به شکل عجیبی دقت نظر در زاویهٔ دید، کمینه‌گرایی روایت به سبکی شبیه به چخوف و عمیق بودن داستان‌های این کتاب مرا متعجب کرد. بسیاری از داستان‌های این مجموعه را می‌توانید آنلاین پیدا کنید. البته این را هم بگویم که کارور را نمی‌شود با ذهن خسته خواند و نیاز به مخاطب فعال دارد که همراه با روایت فکر کند و در جملات دقت نماید.  از حال بد به حال خوب؛ از دیوید برنزاصل مطلب کتاب جالب است و همان شد که ۳ سال پیش شروع به خواندنش کردم. بحث در شناخت‌درمانی و اختلالات شناختی و ادراکی است که باعث افسردگی می‌شود. چیزهایی مانند کمال‌گرایی یا تعمیم یک اتفاق بد به کل زندگی. اما نویسنده در پرحرفی افراط عجیبی دارد و حرفی که در نهایتاً‌ ۱۰۰ صفحه می‌شد بگوید، در ۷۰۶ صفحه گفته است. از یک‌سوم آغازین به بعد تورق کردم و فقط جاهایی که به نظرم مهم بودند خواندم. انتظار بشر از دین؛ از عبدالله جوادی آملیواقعاً نکتهٔ این کتاب را نمی‌فهمم. اولش که می‌گوید خب دین که یعنی اسلام و اسلام اول است و بهتر است و بقیه ناقص. نظام مدرن غربی هم در بیراهه است. خب حالا این دین برای هر کدام از ساحات زندگی از خانواده تا بهداشت و توسعه چه گفته؟ در ادامه تعدادی حدیث و آیه. اگر مخاطب این کتاب طلبه‌ها باشند که خب این حرف‌ها را باید بلد باشند. اگر غیرطلبه‌ها باشند که با این ادبیات و این نوع استدلال و موضوع‌بندی، ب سیاه‌مشق ۴۳...
ما را در سایت سیاه‌مشق ۴۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delsharm2016 بازدید : 9 تاريخ : يکشنبه 27 اسفند 1402 ساعت: 11:37

این کتاب را اتفاقی از حراجی کتاب کتابخانهٔ شهر لوس‌آلتوس پیدا کردم و از عنوانش خوشم آمد. به خاطر آن که سوگیری نسبت به نویسنده و محتوا نداشته باشم، بی‌درنگ شروع به خواندن کردم و هر چند کند، اما بالاخره کتاب را به انتها رساندم.کارن آمسترانگ که سابقاً راهبهٔ کلیسا بوده و سپس به مطالعهٔ ادیان پرداخته در این کتاب به تاریخچهٔ پیدایش مفهوم خداوند از شروع ادیان ابراهیمی تا دورهٔ‌ پست‌مدرن پرداخته است. این کتاب به بررسی مفهوم خداوند در ادیان ابراهیمی پیش از یهودیت، زمان یهودیت، مسیحیت، پسامسیحیت، اسلام، دین فلاسفه و اهل کلام، دین عرفا وصوفیان، دین اصلاح‌گران دینی تا زمان رنسانس، و سپس مفهوم مرگ خداوند در دورهٔ اخیر می‌پردازد. قبل از رنسانس، به غیر از معدود مواردی، کافر به معنای خداناباور نبود بلکه به معنای کسی بود که خداوند را در چارچوب شناخته‌شدهٔ ادیان نمی‌شناخت؛ مانند بت‌پرستان که کافر شمرده می‌شدند. این کتاب چیزی شبیه به کتاب‌های زرین‌کوب بسیار فشرده و پر از ارجاعات تاریخی است. من در مورد ادیان دیگر نه مطالعه‌ای داشته‌ام و نه تخصصی دارم ولی همین قدر می‌دانم که بعضی از حرف‌هایی که آرمسترانگ در مورد اسلام می‌زند از زمرهٔ اسرائیلیات یا حرف‌های روشنفکرانه‌ای است که از نظر روایت دینی سست هستند. مثلاً جایی به درستی می‌گوید که اسلام اولین دینی است که برای زنان حق مالکیت قائل شد اما در ادامه آش را شور می‌کند و در کنار فمینیست‌های اسلامی می‌ایستد که حجاب زنان تنها توصیه‌ای اخلاقی برای همسران پیامبر بوده است: کسی که اندکی با آیات قرآن و روایات اهل سنت و شیعه آشنا باشد، چنین حرفی نخواهد زد و این حرف‌ها به نظر می‌آید برداشت شخصی آرمسترانگ بعد از خواندن منابع دسته‌سوم و در واقع تفسیر به رأ سیاه‌مشق ۴۳...
ما را در سایت سیاه‌مشق ۴۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delsharm2016 بازدید : 10 تاريخ : چهارشنبه 23 اسفند 1402 ساعت: 15:30

این سومین رمانی است که از یزدانی خرم می‌خوانم. همان قالب همیشگی که معمولاً جوانی در دورهٔ معاصر طی اتفاقاتی روایتش به سمت گذشته می‌رود و نقب می‌زند به اتفاقات گذشته. نسبت به دو کتاب قبلی البته نویسنده توقف بیشتری در گذشته می‌کند و از پراکندگی تا آنجا که داستانش اجازه می‌داده است اجتناب کرده است. از آدم‌های رمان‌های قبلی هم استفاده‌های خیلی موردی هم شده است.داستان محسن مفتاح جوان فاتحه‌خوان و دعاخوانی است که برای دعا به قبرستان می‌رود و قرآن و فاتحه می‌خواند و حالا او باید به بهشت زهرا برود و برای برادران سوخته که چهار تایشان در سال ۱۳۶۰ و دیگری ۱۳۶۶ از دنیا رفته‌اند فاتحه بخواند. مانند دو رمان قبلی دو شخصیت روح هم وجود دارد و داستان پرش‌هایی دارد به لحظهٔ فتح اورشلیم از صلاح‌الدین ایوبی که روح خبیث خال‌دار در آنجا سربازی خراسانی بوده که صلاح‌الدین به دلیل خودسری او را به اعدام به صورت پرتاب منجنیق محکوم کرده است. درون‌مایهٔ ثابت این رمان، تقابل و تعامل مسیحیان و مسلمانان است: از کلیسای نارمک که نزدیک خانهٔ کریم سوخته است تا دزدی از کلیسای ارامنهٔ اصفهان، تلاش بر حفظ زن مسیحی در کلیسای آبادان موقع حصر آبادان، گروگان‌گیری مارونی‌ها در لبنان و مهم‌تر از همه تقابل صلاح‌الدین با مسیحیان.نمی‌دانم یزدانی خرم تا کی می‌خواهد به این سبک کلیشه‌ای ادامه بدهد. او قصه، حداقل به معنای کلاسیکش نمی‌گوید و خبری از شخصیت به معنای درست روایتی وجود ندارد. می‌شود بسیاری از داستان‌ها و خرده‌پیرنگ‌ها را کم و زیاد یا پس و پیش کرد و داستان سر جایش بماند چرا که وقتی شخصیت وجود ندارد، هر اتفاقی توجیه‌پذیر است. به همین خاطر غیر از اداهایی که نویسنده با کشیدن اطلاعات جالب از تاریخ دارد، بعید است این کتا سیاه‌مشق ۴۳...
ما را در سایت سیاه‌مشق ۴۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delsharm2016 بازدید : 22 تاريخ : جمعه 20 بهمن 1402 ساعت: 17:58

لیلا ابوالعلا نویسندهٔ سودانی‌تبار اهل اسکاتلند برای این رمان کوتاه مورد تقدیر بسیاری از جمله جی‌. ام. کوتزی (برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات) قرار گرفته است. داستان در مورد زنی به اسم سامر است که به همراه همسرش طارق در اسکاتلند زندگی می‌کرده است اما طارق فوت کرده است و او در تنهایی و افسردگی زندگی می‌کند و شغلش ترجمهٔ متون عربی به انگلیسی برای استاد دانشگاهی به اسم رای است. در این میانه رابطه‌ای عاطفی بین این دو شکل می‌گیرد. مشکل اما اینجاست که رای با وجود تسلطش به دین اسلام و مفاهیم اسلامی، سکولار و نامسلمان است. این رمان کوتاه منتشرشدهٔ ۱۹۹۹ (قبل از یازده سپتامبر ۲۰۰۱) که به قول یکی از نشریات «اولین رمان حلال به زبان انگلیسی» است دربارهٔ تلاطم‌های روحی سامر در مورد این رابطه است. این رمان زنانه که از جهاتی مرا یاد رمان «لبخند مسیح» از «سارا عرفانی» می‌اندازد (که صد البته کار عرفانی بسیار سطح نازلی دارد)، در نشان دادن روحیات زن مسلمان محجبه ساکن غرب خوب عمل کرده است. رمان به یک معنا عاشقانه اما فاقد خرده‌پیرنگ است. غیر از تعلیق اصلی، یعنی مسلمان شدن یا نشدن رای، مخاطب لنگ چیز دیگری در داستان نیست و به یک معنا پیچیدگی‌هایی را که یک رمان ادبی باید از خود داشته باشد، ندارد. البته شاید همین سادگی داستان برای خیلی‌ها خوب باشد ولی منِ مخاطب جدی ادبیات داستانی که رمان‌هایی بسیار قوی‌تر خوانده‌ام، از این کتاب رضایت کافی به دست نیاورده‌ام. پی‌نوشت: ظاهراً ابوالعلا متأثر از «طیب صالح» دیگر نویسندهٔ سودانی است. رمان‌ کوتاه «فصل مهاجرت به شمال» رمان قابل اعتنایی در حوزهٔ مواجههٔ دنیای سنت با غرب است.  ۰۲/۱۱/۱۰ ۱ ۰ محمدصادق رسولی سیاه‌مشق ۴۳...
ما را در سایت سیاه‌مشق ۴۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delsharm2016 بازدید : 25 تاريخ : جمعه 20 بهمن 1402 ساعت: 17:58

خسته‌ای و کنار قفسهٔ کتاب‌های خانه نشسته‌ای. این روزها، وسط خواندن کتاب‌های دیگر، چشمت به کتابی نازک در قفسهٔ کتاب می‌خورد: از آن کتاب‌هایی که فله‌ای از دسته‌دوفروشی محل خریده‌ای.  داستان اول را که دو بار خوانده‌ام و درباره‌اش نوشته‌ام (در اینجا و اینجا). پس با وجود وسوسه‌ای فراوان برای خواندن بار سوم، از آن می‌گذرم و نمی‌خوانم. می‌رسیم به داستان دوم که کلاً ۵۹ صفحه با قلم تقریباً ریز انگلیسی است. جالب آن که مترجم این نسخه از کتاب خواهرزادهٔ بوریس پاسترناک نویسندهٔ معروف روس است. مقدمهٔ کتاب که سیری بسیار مختصر به احوالات درونی تولستوی دارد بسیار جالب است. خاصه آن که اشاره می‌کند تولستوی با پیرنگ‌های شبیه همین داستان‌ها در جوانی‌اش قصه‌نویسی کرده است اما مرگ را بسیار دور می‌دیده اما در حین نوشتن رمان آناکارنینا دچار بحران‌های روحی و اعتقادی عمیق می‌شود و در نتیجه این دو داستان را در اواخر عمرش می‌نویسد که مرگ سرنوشت محتوم شخصیت‌های اصلی داستان است. هنوز هم می‌گویم که «مرگ ایوان ایلیچ» جزو برترین‌های ادبیات داستانی است حداقل از بین آن‌هایی که خودم خوانده‌ام. رمان دوم قصهٔ ارباب باتبختری است به اسم وازیلین که به همراه نوکرش نیکیتا که مردی ساده‌دل است در روزی برفی به سمت شهر دیگری می‌روند که در آنجا ارباب می‌خواهد زمین بخرد تا سود بسیار زیادی از خرید آن زمین نصیبش بشود. واگویه‌های ارباب بیشتر درونی است که نسبت به همهٔ‌ دستاوردهای زندگی‌اش مغرور است. در مقابل نیکیتا که دوره‌ای از عمرش دائم‌الخمر بوده و به همین خاطر همسرش از او جدا شده و هر چه داشته و نداشته را از او ستانده است، مردی بسیار خوش‌قلب است که حتی با حیوانات هم مهربان است و جوری با اسبش صحبت می‌کند که پنداری رفیق سیاه‌مشق ۴۳...
ما را در سایت سیاه‌مشق ۴۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delsharm2016 بازدید : 20 تاريخ : جمعه 20 بهمن 1402 ساعت: 17:58

این کتاب ادامهٔ روند مقالات و جستارهای عبدالکریمی در راستای بحث در مورد امر دینی، نقد تئولوژی و نظام تئولوژیک در زمانهٔ ماست. او ضمن نقدهایی به نحوهٔ رویارویی شهید مطهری نسبت به امر دینی و فروکاست آن به تحلیل جدلی تئولوژیک، در یکی دیگر از مقالاتش امکان حکومت دینی را امری برساخته و متناقض‌نما می‌داند. او مسألهٔ حکومت دینی به معنای اعم و جریان‌هایی مانند اخوان‌المسلمین یا ولایت فقیه (برگرفته از آرای آقایان نراقی و خمینی) را نوعی واکنش به فراگیری جهان مدرن می‌داند. به نظر عبدالکریمی، حکومت و سیاست از اساس امری عرفی است که برای مدیریت جامعهٔ انسانی مورد نیاز هستند اما دین امری مربوط به ساحت قدسی است که بخش کوچکی از زیست روزمرهٔ جوامع انسانی را تشکیل می‌دهد. او سپس نقبی به آرای علامهٔ طباطبایی می‌زند که در شریعت اسلامی بحثی در مورد اَشکال حکومت نیامده است.  «عرف را نمی‌توان به هیچ وجه نادیده گرفت و با تشکیل حکومتی به نام حکومت اسلامی احکام را به به عرف تحمیل کرد. به هر تقدیر، عرف در فهم ما از احکام دینی و اسلامی مدخلیت دارد و حتی در مواردی نیز که خواهان تغییر عرف در جهت تحقق برخی آرمان‌های دینی، معنوی و اسلامی باشیم، این تغییر را تنها در چارچوبی که عرف پذیراست می‌توانیم صورت دهیم.» (ص ۷۷)به نظر او همین تجربهٔ حکومت جمهوری اسلامی نشان داد که این امر خود موجب تسریع سکولار شدن جامعه و رویگردانی تودهٔ وسیعی از جامعه نسبت به ارزش‌های دینی شده است (ص ۷۸). به نظرم عبدالکریمی در مقولهٔ استدلال‌های سلبی در مقابله با تفکر تئولوژیک تا حد خوبی موفق شده است اما در وجه ایجابی به حرف‌های مبهمی روی آورده است که مشخص نمی‌شود مثلاً این که در یک امر حکومتی اگر احکامی برای مجازات و تعذیر ب سیاه‌مشق ۴۳...
ما را در سایت سیاه‌مشق ۴۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delsharm2016 بازدید : 27 تاريخ : سه شنبه 26 دی 1402 ساعت: 19:54

از دنیا برایشیک خیابان کپک‌زده مانده استاز خیابان یک خانهٔ ورم‌کردهو از خانهیک اتاق خواب کوچکبا تخت‌خوابی که شب به شببزرگ‌تر می‌شود واقعاً به جز تکه‌های محدودی مثل قطعه‌ای که نوشته‌ام، نتوانستم از شعرهایش لذت ببرم و جهانش را بفهمم.  ۰۲/۱۰/۲۲ ۰ ۰ محمدصادق رسولی سیاه‌مشق ۴۳...
ما را در سایت سیاه‌مشق ۴۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delsharm2016 بازدید : 25 تاريخ : سه شنبه 26 دی 1402 ساعت: 19:54

این کتاب، جلد دوم از مجموعهٔ دوجلدی است که در واقع مجموعه‌ای از گفتارها و مقالات عبدالکریمی از دههٔ هشتاد تا اوایل دههٔ نود خورشیدی را در برمی‌گیرد. حرف اصلی در واقع ادامهٔ مطالب جلد اول است ناظر به این که نگاه تئولوژیک به مقولهٔ دین و جامعه، نگاهی ایستا و بر اساس رویکرد ذات‌گرایانهٔ ارسطویی است که در آن امر تاریخی به صورت پدیدارشناسانه مورد تدقیق قرار نمی‌گیرد و قرار بر آن است که برخی باورهای پیشینی به هر نحوی حتی اگر شده جدلی مورد اثبات قرار بگیرد. در این مجموعه، عبدالکریمی اشاره به دروغ‌سازی مقدس یا تاریخ‌سازی ناخودآگاه در فرآیند تئولوژیک می‌کند. مانند بسیاری احادیث در مورد گریهٔ افرادی مانند حضرت نوح و حضرت محمد و حضرت علی قبل از اتفاق کربلا بر عزای سیدالشهدا که ظاهراً همهٔ آن روایت‌ها بعد از اتفاق کربلا روایت شده‌اند یا روایت‌هایی دربارهٔ میلاد موعود. بحث تاریخ‌سازی تئولوژیک در این کتاب مورد نقد یکی از استادان فلسفهٔ علم دانشگاه مفید قرار می‌گیرد و عبدالکریمی پاسخ ۱۸۰ صفحه‌ای به آن نقد می‌دهد که بیش از اندازه تخصصی و درازدامن است. به نظرم خواندن «ما و جهان نیچه‌ای» قبل از این کتاب برای فهم بهتر مطالب کمک بسیار خواهد کرد. پی‌نوشت: پیشنهاد می‌کنم سخنرانی ماه محرم ۱۴۰۰ عبدالکریمی در مورد امام حسین را گوش کنید.https://www.aparat.com/v/UOTsp  ۰۲/۱۰/۱۴ ۰ ۰ محمدصادق رسولی سیاه‌مشق ۴۳...
ما را در سایت سیاه‌مشق ۴۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delsharm2016 بازدید : 21 تاريخ : پنجشنبه 21 دی 1402 ساعت: 15:49

به گمانم در کتاب «ایران بین دو انقلاب»، یرواند آبراهامیان اشاره دارد که برای اولین بار فکر ترور و حذف فیزیکی به صورت سازمان‌یافته از سمت گروه اجتماعیون-عامیون که در قفقاز پایگاه داشتند در ایران معاصر شکل گرفت و بعدتر به گروه‌هایی مانند فداییان اسلام و گروه چپ بسط پیدا کرد. این رمان تاریخی، قصهٔ گروهی است از اجتماعیون-عامیون که از سمت روسیه تزاری با هم هم‌قسم می‌شوند که محمدعلی‌شاه را ترور کنند. داستان با براعت استهلال آغاز می‌شود: آن روز شاه دنگش می‌گیرد به جای اتول سوار کالسکه شود و نقشه بر آب می‌شود. حالا نویسنده نقبی به گذشتهٔ تک‌تک شش شخصیت این گروه می‌زند که چه بودند و چگونه به این نقطه رسیدند که راه رهایی در انقلابی‌گری آن هم از نوع چپ است. در این داستان همه جور شخصیت واقعی وجود دارد: از ژول‌ورن که در خیابان‌های پاریس دیده می‌شود، تا پروست که در کافه‌ای مشغول قهوه‌نوشی است، کودکی صادق هدایت که شاهد انحطاط فرهنگی جامعه است و رضاخان که متصدی و نگهبان سفارت هلند است. در واقع ساختار داستان این گونه است که در آغاز عملیات ناکام ترور توصیف می‌شود، سپس شش فصل بلند در مورد شش شخصیت دارد و سپس با ضرباهنگی سریع‌تر اتفاقات بعدی تا پایان صفحهٔ ۲۷۷ کتاب روایت می‌شود.نقطهٔ قوت کتاب که شاید باعث اقبال نسبی به آن شده است، پرداخت به جزئیات تاریخی و توصیفات دقیق است. اما نقطهٔ ضعف کتاب آن است که به معنای واقعی شخصیت در داستان وجود ندارد. نویسنده عجله دارد از همهٔ عناصر زیبای تاریخی مانند آدم‌های واقعی تاریخی، اتفاقات تاریخی، خودکشی معشوقه، صحنه‌هایی از نجیب‌خانه‌ها، کاباره‌ها، قمارخانه‌ها، میتینگ‌های سیاسی و زندان‌های مخوف روس استفاده کند و یادش می‌رود که زاویهٔ دید او طوری است که انگار سیاه‌مشق ۴۳...
ما را در سایت سیاه‌مشق ۴۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delsharm2016 بازدید : 21 تاريخ : شنبه 9 دی 1402 ساعت: 3:15

این کتاب دو نقد است بر دو کتاب. دومی را فقط تورق کردم چون در مورد اصل موضوع بحث دیدگاهی نداشتم. اولی را دو بار خواندم و به نظرم جواب‌های خوبی در آن بود. در وبلاگ منتسب به نویسنده‌ (ایشان قبل از عصر وبلاگ‌ها مرحوم شده‌اند) گزیده‌ای از آن مطلب را پیدا کردم، اینجا می‌گذارم و پیشنهاد می‌کنم تا انتها بخوانید.   من کتاب «فلسفه‌ی دین» را این گونه تحلیل مى‏کنم که از « آخر» آغاز کرده و در نتیجه نمى‏تواند گره‏ها را به راحتى باز کند و نمى‏تواند بافته‌ی مشکلات را بشکافد. « آخر»؛ یعنى این واقعیت رنج‏ها و دردها که گاهى طبیعى است؛ سیل و طوفان... و گاهى انسانى است؛ غم غربت و احساس تنگنا و... و گاهى اجتماعى است؛ جنگ و قتل... و گاهى خود ساخته و برخاسته از جهل و غفلت و تجاوز.  با این آغاز، حکمت و شعور زیر سؤال مى‏رود و حتى« ضرورت معاد به خاطر عدالت» ، اثبات بى‏عدالتى و نفى حکمت را با خود دارد.  اما اگر از وضعیت و تقدیر و ترکیب انسان آغاز کنیم و از اندازه‌ی استعدادهاى انسان، استمرار و ادامه‌ی او را بسنجیم و از ترکیب خاص این استعدادها به کار و نقش انسان پى ببریم و کار او را لذت و رفاه و راحتى قلمداد نکنیم و حرکت و صیرورت مستمر را از این استعدادِ بى‏قرار استکشاف نماییم و هماهنگى میان این ساخت انسان و ساخت و بافت جهان را با رنج‏هایش بدست بیاوریم، بلى، اگر «این گونه» آغاز کنیم دیگر مشکل درد و رنج و ظلم و ستم و تفاوت و تبعیض، راه را بر ما نمى‏گیرد و مسأله‌ی خیر و شر و قدرت متعال و یا عدالت و آزادى، ما را متحیر نمى‏سازد.  همین طور اگر ما به توصیف آغاز و مبداء جهان روى بیاوریم و تحلیل کنیم که مبداء نمى‏تواند ترکیب داشته باشد؛ چون مرکّب، مبداء نیست، اجزاء و روابط و ضوابط بر آن سیاه‌مشق ۴۳...
ما را در سایت سیاه‌مشق ۴۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delsharm2016 بازدید : 21 تاريخ : شنبه 9 دی 1402 ساعت: 3:15

این کتاب مجموعهٔ‌ مقالات عبدالکریمی است که از اوایل دههٔ هشتاد خورشیدی تا اواسط دههٔ نود است. به معنایی کاملاً غیرفنی و نادقیق، عبدالکریمی از شاگردان داوری اردکانی و تحت تأثیر اندیشه‌های هایدگر است. به نظرم نقطهٔ توفیق عبدالکریمی در آن است که توانسته نخ نامرئی بحران‌های عمیق روزگار را با بحران‌های روساختی روزمره نشان دهد. بی آن که تفسیر به رأیی داشته باشم (اگر چه حرف‌های بسیاری دارم اما هم هراس از گستاخی در نظرپراکنی نادقیق دارم هم حوصله‌اش را ندارم!)، بخش‌هایی از کتاب را به صورت گزیده‌شده و پاره‌پاره آورده‌ام. کوتاه سخن آنکه، این کتاب واقعاً عالی است و خواندنش را توصیه می‌کنم. ادامه مطلب سیاه‌مشق ۴۳...
ما را در سایت سیاه‌مشق ۴۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delsharm2016 بازدید : 21 تاريخ : شنبه 9 دی 1402 ساعت: 3:15

ساده با تو حرف می‌زنممثل آب با درختمثل نور با گیاهمثل شب‌نوردِ خسته‌ایبا نگاه ماه ساده با تو حرف می‌زنمناگهان مرا چرا چنینبه ناکجا کشانده‌اند؟!کیست اینکه خیره مانده این‌چنینمات و مضطرب در نگاهِ من؟ من؟ نه،        این، نه من                  نه، نیستم!                                                                                                  این غریب!این غریبهٔ شکسته!کیستم؟ مادرم کجاست؟من کلاس چندمم؟دفترمکتاب فارسیجزوه‌های خط من کجاست؟ من چرا چنین هراسناک و مضطرب...؟من که در کلاسجزو بچه‌های خوب بوده‌امساکن و صبورمن همیشه گوش داده‌امدفتر مرا نگاه کنبارها و بارهابی‌غلط نوشته‌ام:"آب""آذر""آفتاب"مشق‌های من مرتب استموی سر و ناخنم.... پس چرا چنین؟ این غریباین غریبهدر حصار قاب آینهاینکه شانه می‌کشد به موی خویشکیست؟ شانه؟!من کلاس چندمم؟ ساده با تو حرف می‌زنمآن همه نگاه مهربانآن همه درخت وپرسه وپرندهآن همه ستاره وسلامآن همه پریدن ورسیدن ومیان موجی از ستاره پر زدنآن خدا و شبخواب‌های پرنیانی بهارآفتاب صبح ِ پشت بامعطر باغچهنردبان و از میان شاخه‌هاتا کنار ِ حوض ِ سبز خانه آمدنباز هم به ماهیان ِ سرخ سر زدن ناگهان چرا چنین؟!این همه شبان تاربی‌ستارهبی‌پرندهبی‌بهار این چقدر بی‌شمارــ شاخه‌های آهنینــ که قد کشیده‌اندــ روبه‌روی من&n سیاه‌مشق ۴۳...
ما را در سایت سیاه‌مشق ۴۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delsharm2016 بازدید : 71 تاريخ : جمعه 25 فروردين 1402 ساعت: 17:25

عنوان کتاب گویای محتوای مطلب است. این کتاب گردآوری سخنرانی مرحوم صفایی حائری پس از فوت ایشان است. در اینجا هم با گزیده‌گویی مواجهیم که البته به نظرم بیشتر به درد منبر می‌خورد تا کتاب. اما یک نکتهٔ جالب که در این کتاب برایم بود نظر صفایی در مورد اثبات معاد است. او اعتقاد زیادی به بحث ایجاب عدل (جزا و پاداش بعد از مرگ) برای اثبات ندارد و می‌گوید ایمان به انسان و ایمان به «ادامهٔ انسان» است که باعث می‌شود ما معادباور شویم. مبحث جالب دیگر، نوع پاسخ‌دهی پروردگار در قرآن نسبت به منکرین معاد است. کتاب در مجموع با توجه به قلم درشت خیلی زود تمام می‌شود و شاید برای این روزها خواندنش مفید باشد. سال‌ها پیش مطلبی نوشته بودم در مورد مشکلات زندگی یکی از استادان دانشگاه. بیشتر این اطلاعات را از همسر ایشان که همکار من بود می‌دانستم. متأسفانه امروز باخبر شدم این استاد به رحمت خدا رفت. واقعاً‌ انسان متواضع و بااخلاقی بود. تمام خاطرات دوران دانشجویی یک‌جا زنده شد.  ۰۲/۰۱/۱۰ ۱ ۰ محمدصادق رسولی سیاه‌مشق ۴۳...
ما را در سایت سیاه‌مشق ۴۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delsharm2016 بازدید : 85 تاريخ : جمعه 11 فروردين 1402 ساعت: 21:59

ظاهراً آبراهامیان پژوهشی دربارهٔ تاریخ حزب تودهٔ ایران داشته است. بعد به این نتیجه رسیده است که این تحقیق را گسترش بدهد و بازهٔ بین انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی را پوشش دهد. به همین خاطر از حجم نزدیک به ۷۰۰ صفحهٔ کتاب،‌ بخش قابل اعتنایی در مورد حزب توده است. متأسفانه مطالب یک‌پارچگی ندارد. کیفیت جزئیات در بازه‌های مختلف تاریخی متفاوت است و در بسیاری از بازه‌های مهم تاریخ مانند ملی شدن صنعت نفت و خرداد ۴۲ نویسنده خیلی گذرا مطلب را گذرانده حال آن که مثلاً در این نوشته تا هم فیها خالدون آمار و ارقام اعضای حزب توده آمده است. چیزی که بیشتر در این کتاب مرا آزار داد همین عدم تناسب عنوان با محتواست. این کتاب بیشتر باید می‌شد «حزب توده بین دو انقلاب». دیگر آن که ادبیات مستشرقی‌طور بر کتاب حاکم است که واژه‌هایی مثل تندرو و میانه‌رو و امثالهم بیشتر از زاویهٔ دید یک غربی است نسبت به طیف‌های مردم ایران.   ۰۲/۰۱/۰۶ ۲ ۰ محمدصادق رسولی سیاه‌مشق ۴۳...
ما را در سایت سیاه‌مشق ۴۳ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delsharm2016 بازدید : 64 تاريخ : سه شنبه 8 فروردين 1402 ساعت: 4:14